شنبه ۰۶ اردیبهشت ۰۴

درباره بورس

جديدترين مقالات در سطح اينترنت

بازارگردان بورس چيست ؟

۵۸ بازديد

بازارگردان بورس

 

بازارگردان بورس

بازارگرداني در بورس چيست و بازارگردان چه كار مي‌كند؟

بازارگرداني (Market Making) و لزوم تخصيص بازارگردان (Market Maker) به شركت‌هاي حاضر در بورس يكي از خبرهاي خوبي است كه در چند هفته اخير، فعالين بازار سرمايه را دلگرم كرده است.

بازارگردان و بازارگرداني سهم‌هاي بورسي مي‌تواند تاثيرات مثبتي زيادي بر بازار بورس بگذارد و در نهايت كارايي بازار را افزايش دهد.

اما بازارگردان كيست و بازارگرداني به چه معناست؟ ما در اين مقاله به اين مسئله مي‌پردازيم.

 

بازارگردان بورس

 


گره‌هاي معاملاتي

يكي از مهم‌ترين جذابيت‌هاي بازار بورس نسبت به بازارهاي ديگر مثل بازار مسكن و خودرو، نقدشوندگي آن است. در حالت كلي شما مي‌توانيد در بازار بورس سرمايه‌گذاري و معامله كنيد و سودهاي چشم‌گيري هم ببريد.

وقتي هم كه مثلا به هر دليلي پول لازم داشتيد، مي‌توانيد سهم‌هاي خود را بفروشيد و پول خود را نقد كنيد. پس‌ازآن هم كافي است با ارسال سفارش «تقاضاي وجه» به كارگزار، پول خود را برداريد و نيازتان را برطرف كنيد.

اما در بازار خودرو و مسكن خريدن و فروختن به اين راحتي نيست. شما وقتي مي‌خواهيد ملك يا خودرو خود را بفروشيد بايد مدت‌ها منتظر بمانيد تا يك مشتري پيدا شود. اين مشتري هم بالقوه هست و مشخص نيست آخر كار واقعا ملك يا خودروي شما را بخرد يا نه.

براي خريدن ملك و خودرو هم دوباره همين داستان است. شما پول داريد اما بايد مدت‌ها وقت و پول صرف كنيد تا يك خودرو/ملك خوب پيدا كنيد. حالا پس‌ازآن بايد به سراغ فروشنده برويد و در نهايت هم ممكن است با فروشنده نتوانيد به توافق برسيد و معامله‌تان از سر نگيرد.

اما اين قضيه در حالت كلي در بازار بورس وجود ندارد. شما سفارش فروش سهم خود را در قيمت مشخصي (Ask) ارسال مي‌كنيد و ممكن است در همان لحظه نيز كسي پيدا شود و با همان قيمت سهم موردنظرتان را از شما بخرد. موقع خريد هم دوباره همين است. سفارش خريد خود را وارد مي‌كنيد و در زمان كمي يك فروشنده پيدا مي‌شود كه حاضر از به قيمت مورد تقاضاي شما (bid) سهام خود را به شما بفروشد.

وقتي بازار بورس رفتار طبيعي و غير هيجاني داشته باشد مي‌توان همه اين كارها را انجام داد؛ اما چه تضميني هست كه بازار رفتار طبيعي داشته باشد؟

صعود تند

همين چند ماه پيش يعني بهار و تابستان ۹۹، بازار بورس چندين ماه سبز بود و تقريبا همه سهم‌ها در صف خريد بودند. اگر مي‌خواستيد سرمايه جديد بياوريد، پول واريز كرده و سود كنيد، احتمالا نمي‌توانستيد.

همه سهم‌ها يا لااقل سهم‌هاي ارزشمند در بالاترين قيمت هر روز در صف‌هاي خريد سنگين، سقف‌هاي قيمتي پيشين را مي‌شكستند و جلو مي‌رفتند. حتي آن‌هايي كه ده‌ها سال زيان‌ده بودند.

هيچ‌كسي هم سهم‌هايش را نمي‌فروخت. اگر هم مي‌فروخت حجم آن محدود بود كه در نهايت هم به ما آدم‌هاي معمولي نمي‌رسيد. بلكه نصيب وال‌هاي حقيقي پول‌دار بازار مي‌شد. بعدازآن دوباره صف خريد برقرار بود. وال (Whale) اصطلاحا به كساني گفته مي‌شود كه سرمايه بسيار زيادي دارند.

شما پول داشتيد اما هيچ‌كسي سهمي به شما نمي‌فروخت.

اين‌يك مانع در بازار بود. گره معاملاتي وجود نداشت؛ اما معاملات زيادي هم انجام نمي‌شد. فقط در اين حد بود كه حجم‌مبنا پر شود تا قيمت پاياني سهم به سقف قيمت روزانه خود برسد.

سقوط تخت گاز

چند ماه بعدازاين، رويه برعكس شد و صف‌هاي خريد ميلياردي به صف‌هاي فروش ميليارد تبديل شدند. حس و درك فعالين بازار از آينده منفي شده بود. سرمايه‌گذاران حقيقي از آينده بازار مي‌ترسيدند. صف‌هاي فروش سنگين براي بسياري از سهم‌ها از جمله سهم‌هاي ارزشمند ايجاد شده بود.

در نهايت هم آن‌قدر با همين صف‌هاي فروش، قيمت‌ سهم‌ها پايين آمد كه وال‌هاي بازار ارزشمند‌ترين سهم‌ها را با قيمت بسيار كمي تصاحب كردند.

دوباره گره معاملاتي در كار نبود. در بيشتر معاملات خريداران تنها به‌قدري سفارش خريد مي‌زدند كه حجم‌مبنا را پر كنند و قيمت پاياني را تا كف آن روز پايين بياورند. ادامه همين روند، قيمت سهم‌ها را در مدت‌زمان كمي تا ۵۰ درصد كاهش داد.

در چنين بازاري كه در آن صف‌هاي فروش فراواني وجود داشت، اگر شما به هر دليل پول لازم داشتيد و مي‌خواستيد كمي سهم بفروشيد، نمي‌توانستيد.

خريداران فقط به‌اندازه پر كردن حجم‌مبنا در كف قيمت سهم‌ها را مي‌خريدند.

شما هم هر چه چقدر تلاش مي‌كرديد تا ساعت 8:30 صبح در لحظه آغاز پيش‌گشايش بازار سفارش فروش خود را ثبت كنيد، در بهترين حالت نفر ۲ هزارم صف فروش مي‌شديد. يعني اگر هم خريداري هم پيدا مي‌شد، نوبت فروش به شمايي كه نفر ۲ هزارم صف هستيد، نمي‌رسيد.

بازارگرداني و باز كردن گره معاملاتي

در ماه‌هاي آخر تابستان ۹۹ برخي از شركت‌ها به دليل آينده‌نگري يا شانس، يك فرآيند افزايش سرمايه را هم اجرا كردند. در نتيجه سهام‌ اين شركت‌ها در روزهاي سقوط تند بازار بسته ماند. اين شركت‌ها تا جاي ممكن هم فرآيند افزايش سرمايه را كش دادند تا به منفي‌هاي بازار نرسند. ولي به انتهاي اين منفي‌ها رسيدند.

در اين زمان سهام اين شركت‌ها منفي باز شد. بعدازآن برخي از آن‌ها صف فروش شدند؛ اما دقيقا هيچ‌كسي حاضر به خريد نبود.

از چندين ميليون صف فروش، تنها چند هزار خريد انجام مي‌گرفت. قيمت پاياني روزانه اين سهم‌ها فقط چند دهم درصد منفي مي‌خورد. اصطلاحا اين‌يك گره معاملاتي بود.

همه اين سناريوها با اينكه قرار نيست رخ دهند و لااقل در يك بازار منطقي با عمق زياد كم رخ مي‌دهد، اما من در همين سه سالي كه بازار بورس ايران فعال هستم به‌كرّات شاهد چنين اتفاق‌هايي بودم.

اين اتفاق‌ها مهم‌ترين مشخصه بازار سهام يعني نقدشوندگي را دچار مشكل مي‌كنند. از آن‌سو باعث مي‌شوند هنگام معامله بخش زيادي از كار شما ويرايش لحظه‌اي سفارش باشد تا بتوانيد معامله‌تان را انجام دهيد. كاري كه در نهايت باعث افزايش بار پردازشي هسته بورس هم مي‌شود.

به همين دليل بايد چاره‌اي براي آن انديشيد.

بازارگرداني و تثبيت و كنترل

چه زماني كه بازار مثل بهار و اوايل تابستان ۹۹، رشد بسيار تند و صعودي دارد و چه مثل چند ماه آخر تابستان 99 كه بازار سقوط دارد، هر خطرناك هستند؛ زيرا نقطه توقف مشخص نيست و بيشتر تحليل‌ها به نتيجه‌اي نمي‌رسند. به بياني ارزيابي ريسك بازار در اين شرايط ممكن نيست و در نتيجه فعالين حرفه‌اي بازار از آن اجتناب مي‌كنند.

چه بازاري كه شديدا رشد مي‌كند و همه‌چيز در آن صف خريد است و حتي سهم‌هاي ضعيف با صورت‌هاي مالي منفي در چند ماه ۷۰۰ درصد رشد مي‌كنند و چه بازاري كه پرارزش‌ترين سهم‌ها هم صف فروش دارند و در بازه كوتاهي بيش از نيمي از ارزش خود را از دست مي‌دهند، جاي خوبي براي سرمايه‌گذاري نيست.

رشد بيش‌ازحد به معني سقوط قريب‌الوقوع است.

رشد بيش‌ازحد به معني سقوط قريب‌الوقوع است. صف‌هاي خريد طولاني با اينكه بازار را براي سرمايه‌گذاران جذاب مي‌كنند اما مانع از ورود نقدينگي جديد به بازار مي‌شوند. اين صف‌هاي خريد در نهايت باعث مي‌شود سرمايه‌هاي ورودي در بازار، پشت صف‌هاي خريد چندميلياردي راكد بمانند.

سوي ديگر بازار هيجان فعالين و صعود تند و غيرمنطقي بازار است. چنين تغييراتي باعث افزايش اميدواري كاذب در بين تازه‌واردهاي بازار مي‌گردد و آنچه در نهايت اتفاق مي‌افتد اين است كه افراد جديدي به اميد سود وارد بازار مي‌شوند و خيلي زود با سقوط بازار مواجه شده و سرمايه‌شان از دست مي‌رود.

دانش و سواد؛ روش طولاني‌مدت افزايش ثبات در بازار

تمام اين مسائل با توجه به اينكه عموم سرمايه‌گذاران در بازار بورس دانش كافي درباره اين بازار پيچيده و پر جزئيات را ندارند و خيلي راحت ممكن است رفتارهايي انجام دهند كه هم خود و هم بقيه فعالين را دچار ضررهاي عميق كنند، مي‌تواند بسيار رخ دهد.

مشخصا افزايش دانش و تجربه فعالين بازار مي‌تواند بخش مهمي از اين مشكلات را حل كند. اين روش با اينكه به‌خوبي مي‌تواند سرمايه‌گذاران و بازار را به بلوغ كافي برساند؛ اما دو مشكل دارد.

مشكل اول اين است كه هيچ تضميني وجود ندارد كه همه فعالين بخواهند يا بتوانند از اطلاعات و تجارب موجود درس بگيرند و مهم‌تر از آن، از دانسته‌هاي خود استفاده كنند.